معنی ارمیج کلا - جستجوی لغت در جدول جو

ارمیج کلا

لغت نامه دهخدا

(گَ دَ)

که آن را گرمیش کلا هم میگویند، دهی است از دهستان بارفروش. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 159)

(اُ کَ)

نام محلی است در تنکابن. (از سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو متن انگلیسی ص 25 و ترجمه فارسی ص 48) ، ملجاء و معاذ. (از ناظم الاطباء) ، جای چشم داشت و محل توقع. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا

اکتیج کلا

(اَ کَ)

دهی از دهستان ساسی بخش مرکزی شهرستان بابل. سکنۀ آن 175 تن است. آب آن از رود خانه کاری و چاه آرتزین و محصول عمده آنجا برنج و پنبه و غلات و صیفی و حبوب و نیشکر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

لغت نامه دهخدا

امرج کلا

(اَ رَ کَ)

دهی است از شهرستان شهسوار با 250تن سکنه. آب آن از رود خانه کاظم رود و محصول آنجا برنج، چای، مرکبات. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3) ، رجل امره، مرد تباه چشم از نکشیدن سرمه. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)

لغت نامه دهخدا

ارمک کلا

(اَ مَکْ کَ)

موضعی به هرهزپی از اعمال آمل. (سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 113 بخش انگلیسی)

لغت نامه دهخدا

گرمی کلا

(گَ نَ)

دهی است از دهستان بارفروش. (ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو ص 157)

لغت نامه دهخدا

ارمیج کلامری

(اَ کَ مَ)

موضعی است در پازوار از مشهدسر مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی). و آن جز ارمیج کلای سابق الذکر است